تقریبا تمامی ما میدانیم در سیستمهای آموزشی همواره معلمان نقشی تعریف شده در قالبی تقریبا مشخص، در کلاس درس دارند. معلمان عنصر اصلی در آموزش مطالب در کلاس درس هستند که در اکثر موارد متکلموحده بوده و به بیان مطالب آموزشی در زمینه آموزشی خود میپردازند. اما آیا پیشرفت علم و تکنولوژی میتواند موجب تغییر نقش عملکردی آنها شود؟ اگر در سیستم آموزشی از معلم بخواهند تنها در یک زمینه خاص متخصص شده و به آموزش در آن چهارچوب بپردازد، در حقیقت یک نگاه صنعتی به معلم در سیستم آموزشی است. این نگرش معلمان را در کلاس درس در موضع ضعف قرار می دهد. عصر حاضر تفاوت زیادی با گذشته داشته است؛ امروزه دانشآموزان بهراحتی میتوانند در زمینههای مختلف اطلاعات متنوع بدست آورند و معلم بهعنوان آموزشدهنده اصلی در کلاس درس نباید در این زمینه از دانشآموزان خود عقبتر باشد. حداقل منبع اطلاعاتی که امروزه در اختیار کودکان قرار دارد گوگل است که شاید بتوان گفت از تمامی معلمان بیشتر میداند و هر روز مطالب جدیدی به دامنه اطلاعاتی آن اضافه میشود که ممکن است معلم از آن بیخبر باشد. اگر معلم نقش خود را در کلاس درس محدود به دانش موجود در یک زمینه کند، دسترسی دانشآموزان به منابع اطلاعاتی اینچنینی موجب کماهمیت تلقی شدن نقش معلم بهعنوان هدایتگر اصلی در کلاس درس میشود. معلم باید با دانش و تجربهای که دارد به دانشآموزان کمک کند در زمینههای مختلف شروع به فعالیت کنند و او نیز همچون یک کمککننده در کنار انها باشد. در این رویکرد معلم باید دانشآموزان را تشویق کند تا به انجام فعالیتهای مختلف بپردازند و خودش در حقیقت تصمیمساز و شکلدهدنه اصلی فرآیندهای آموزشی در کلاس درس باشد. فعالیت دانشآموزان در زمینههای مختلف و تلاش معلم برای راهنمایی آنها در این فعالیتها موجب ورود معلم به حوزههای مختلف علمی و افزایش سطح دانش او نیز خواهد شد.
تغییر نقش به سمت رویکرد جدید اگرچه جذابیت زیادی برای معلم و دانشآموزان در کلاس درس دارد و موجب پویایی آنها در یادگیری مطالب درسی میشود، اما کار چندان راحتی نیست. معلم برای تبدیل فرصتهای اموزشی به موفقیتهای علمی باید نخست نیازهای دانشآموزان را شناسایی کند و محتوایی درسی سازگار با این نیازها و اطلاعات موجود در اینترنت فراهم کند. سپس راههای برای ارزیابس دانشآموزان در اینم سیر نیز پیدا کند. شاید هماکری معلمان در این زمینه و تشکیل کارگروهی پویا که حاصل تعامل و به اشتراکگذاری اطلاعات آنها باشد بتواند رویهای مناسب برای این تغییر جهت آموزشی باشد.
در فنلاند این رویکرد در قالب پروژهای آزمایشی در حال اجرا است. نام این پروژه ” همکاری آموزشی و دیجیتالی کردن (فرآیند آموزش)” است. این پروژه در حقیقت به بررسی تاثیر دیجیتال شدن فرآیندها و امکانانت جدید در تبادل اطلاعات، بر آموزش دانشآموزان میپردازد. در این پؤوژه تیمهای ۴ نفره از معلمان تشکیل میشود و آنها از طریق یک صفحه نمایش دیجیتالی به تدوین برنامه آموزشی و دروس مورد نیاز در آن میکنند تا یک برنامه جامع آموزشی در زمینهای خاص برای تدریس طرحریزی شود. موفقیت این پروژه موجب پیدایش جامعه و فرهنگ جدیدی در سیستم آموزشی مبتنی بر همکاری آموزشی با استفاده از ابزارهای دیجیتالی و با دسترسی بالا به اطلاعات با دقت بیشتر نسبت به رویههای سنتی خواهد شد. باید توجه داشت این پروژه نیازمند تلاش معلمان و صرف کردن و قت و انرژی زیاد است که لازمه آن ایجاد انگیزه کافی در معلمان نیز است. معلمان ضمن برخورداری از مزایای علمی این طرح باید از برخی مزیتهای دیگر نظیر منفعت مالی نیز بهرهمند شوند. عملکرد مناسب معلمان در این زمینه نهایتا موجب شکلگیری شبکهای بزرگ از هماکری موزشی شده که معلمان را مجهز به دانش روز دنیا در زمینههای مختلف میکند. بعد از آن آنها میتوانند در کلاس درس بهعنوان فردی که مجبور است دائما حبت کند به مربی و راهنمایی برای انجام فعالیتهای مختلف در کلاس درس تبدیل شود.
منبع:
https://hundred.org/en/articles/the-evolving-role-of-the-teacher
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.