تهران حدود ۱۴ میلیون جمعیت دارد که براساس استانداردهای جهانی برای هر ۲۰ هزار جمعیت ما باید یک دستگاه آمبولانس داشته باشیم و برای امداد رساندن به هر یک میلیون جمعیت هم باید یک بالگرد داشته باشیم.
در تهران در حال حاضر فقط دو بالگرد داریم و اورژانسهای موتوری برای کمک به بیماران باید حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ عدد باشند. اتوبوس- آمبولانس نوع دیگری از تجهیزات مورد نیاز برای امدادرسانی است که برای مثال زمان مسابقات فوتبال و مناطقی که تجمع میلیونی جمعیت وجود دارد، همچنین در راهپیماییها نیاز به این نوع امدادرسانی داریم که سرویس دهی بالایی دارد.
اگر بخواهیم برآوردی از اتفاقهایی که نیازمند اورژانس است داشته باشیم باید به سکتههای قلبی، سکتههای مغزی و حوادث ترافیکی اشاره کرد. در کشور ما سالانه حدود ۱۵ هزار نفر بر اثر حوادث ترافیکی جان خود را از دست میدهند و حدودا بیش از ۳۵۰ هزار نفر هم مصدوم میشوند که بیش از ۶۰ درصد از آنها از کار افتاده میشوند و دیگر قادر به بازگشت به کار و فعالیت نیستند.
زمینهای که امروز در کشور ما بر اثر اورژانس در حال راهاندازی است مساله telemedicine است یعنی برای بیماری که دچار سکته قلبی شده و عارضه قلبی پیدا کرده است، نوار قلب بیمار را به مرکز اورژانس ارسال میکنند و پزشک قلب متخصص روی مانیتور عارضه قلبی را تشخیص میدهد و میگوید که آیا لازم است فرد را به نزدیکترین بیمارستان تخصصی قلب منتقل کنند یا عارضهای در میان نیست و میتوان او را به هر بیمارستان معمولی هم انتقال داد؛ اگر درمانهای تزریقی وریدی برای حل کردن آن لخته لازم است اقدامات از داخل آمبولانس شروع میشود.
امروزه این نوع خدمات را ۷۰ درصد از آمبولانسهای اورژانس تهران انجام میدهند. درباره سکته مغزی به مرکز تخصصی برای بیماران سکته مغزی احتیاج داریم، تا بتوانیم تشخیص دهیم که سکته مغزی فرد از نوع خونریزی است یا لختهای باعث بسته شدن رگی شده است، امروزه آمبولانسهایی در سطح جهان است که میتواند از بیمار در حین انتقال، عکس مغزی بگیرد و پزشک متخصص که در مرکز اورژانس نشسته است از طریق telemedicine تصویر را ببیند و بگوید که چه درمانی باید برای باز کردن رگ مسدود شده صورت بگیرد.
کمبود نیروی متخصص مشکل دیگر اورژانس
بنابراین حوزه فعالیت اورژانس از لحاظ مدت زمان انتقال بیمار به بیمارستان تخصصی در سه زمینه سکته قلبی، مغزی و حوادث ترافیکی از اهمیت بالایی برخوردار است که به آن زمان طلایی میگویند. اگر ما توانستیم این زمان طلایی را برای بیمار در طول آن مدت حفظ کنیم بیمار زنده میماند، نجات پیدا میکند و میتواند به زندگی عادی خود ادامه دهد.
کسی که دچار سکته قلبی شده است باید در کمتر از چهار ساعت به مراکز درمانی تخصصی قلب انتقال پیدا کند و درمان سریع برای او انجام شود. برای فردی که سکته مغزی کرده است، برای اینکه به درمان برسد ما سه ساعت زمان داریم تا بیمار را به استروک یونیت (واحد مراقبتهای ویژه سکته مغزی) برسانیم و اگر زمان طولانیتر شود درمان ما بیفایده است.
در حوادث ترافیکی هم بسته به اینکه خدمات مورد نیاز عروقی، شکستگی یا خونریزیهای داخلی است یا مواردی مانند شکستگی دنده و خونریزی مغزی و از این دست است، اهمیت انتقال به موقع بیمار با توجه به نوع بیماری از ارزش بالایی برخوردار است. موتور سیکلتهای اورژانس تجهیزات کافی مانند دستگاه نوار قلب و دستگاه انتقال اطلاعات به صورت اینترنتی، کمکهای زایمان دارند و فرد کار آزموده که ممکن است تکنسین اتاق عمل یا پرستار باتجربه باشد، در آنها مستقر است.
باید توجه کنیم که در آمبولانسهایی که به صورت اتوبوسی یا کابینی فعالیت میکنند، ما نیاز داریم که تکنسین اتاق عمل، تکنسین بیهوشی و کارشناس پرستاری مستقر باشند. باید به این نکته توجه داشت که یکی از مشکلاتی که اورژانس تهران با آن مواجه است، علاوه بر کمبود اورژانس و وسایل حمل و نقل، کمبود پرسنل آموزش دیده و متبحر است که بر بالین بیمار و در صحنه حادثه اقدامات لازم را انجام دهد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.