برای ارائهی تعریف دقیقی از «تایمباکسینگ» باید محدودهی زمانی مربوط به هر فعالیت را به عنوان یک جعبه در یک انبار تصور کنیم؛ جعبههایی که به طور منظم درون انبارِ زمان قرار دارند و این انبارِ زمانی میتواند در مقیاسی به طول یک هفته یا یک ماه باشد. انجام دادن فعالیت در محدودهی زمانی خاص خود، تکنیکی است که به طور مؤثر به رشد بهرهوری افراد کمک میکند.
تایمباکسینگ یا تعیین محدودهی زمانی مشخص برای هر فعالیت، به شما کمک میکند ارتباط زمانی و مکانی مناسبی بین فعالیتهای یک برنامهی کلی برقرار کنید. فرض کنید مسئولیت تهیهی ویدئوی تبلیغاتی، به عنوان بخشی از یک فرایند تبلیغاتی بزرگ، به عهدهی شماست. با اطلاع از اینکه تیم تهیهکنندهی ویدئو ۷۲ ساعت برای ساخت آن زمان لازم دارد، برقراری نظم مراحل قبل و بعد از تولید با در نظر گرفتن یک تایمباکس برای هر کدام از این فعالیتها کار بسیار ساده و دقیقی خواهد بود. در مقیاسی وسیعتر، این دید زمانیِ نسبی میتواند با فعالیتهای آینده نیز ارتباط معنادار خود را بیابد و بتوانید در گسترهی زمانی وسیعتری به فعالیت منظم خود ادامه دهید.
«کار تا زمانی که برای آن زمانی در نظر گرفته شده باشد، ادامه پیدا میکند.» این بیانی از مجموعهی مشاهداتی تحت عنوان قانون پارکینسون است که جایگاه مهمی در نظریههای مدیریتی دارد و اشارهی ظریفی به صرفِ زمانهای مازاد برای یک فعالیت و خارج شدن آن از نظم برنامهای معین دارد. در بسیاری از مواقع، زمانبر شدن فعالیتها به دلیل دشوار بودن آنها نیست و تأثیرِ در اختیار داشتن زمانهای مازاد در زمانبر شدن فعالیت نیز قابل اهمیت است. تایمباکیسنگ با قرار دادن هر فعالیت در یک چهارچوب زمانی معین، تعریف بهینهتری از قانون پارکینسون ارائه میکند. در این تعریف «یک کار در محدودهی زمانی که برای آن معین شده باشد به انتها میرسد.» اجرای برنامهها با این الگو، به دلیل تأثیر شگفتانگیزی که بر مدیریت زمان دارد، باعث افزایش بهرهوری میشود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.