از شروع دهه نود میلادی جنبش “تاکتیک گرایی” و تلاش برای خلق یک “فرم بازی برنده” در فوتبال جهان و خاصه اروپا به راه افتاد. آنچه که فوتبال را پیچیدهتر، قوی تر، نزدیک تر و البته سخت تر کرد.
به گزارش “ورزش سه”، پیچیده و قوی و نزدیک و سخت که باعث توسعه مفهوم “بازی را پلن ها می برند نه بازیکنان” شد. و خوب چرا این اتفاق رقم خورد؟ پای سه عامل در میان است. اول. ورود کامپیوتر ها به فوتبال و گسترش مباحث آنالیز کردن حریفان حتی در جزئی ترین دیتاها. دوم. ورود نسل جدیدی از مربیان با سردمداری آریگو ساکی که سابقه بازیکن حرفه ای بودن را نداشتند و به همین علت بر اساس عملکردهای تاکتیکی تیم خود را پرورش می دادند. و سوم. ورود پول به فوتبال و تبدیل کردن آن به یک صنعت صددرصد رقابتی بر اساس مبانی بازار آزاد و رقابت کردن بر سر تک تک بلیط ها و نیمکت ها و بازی ها و جام ها. در واقع هیچکس حق نداشت حتی کوچکترین چیزی را هم از دست بدهد. می خواهی سود کنی پس باید ببری، و می خواهی ببری پس باید تمام و کمال آماده رقابت کردن باشی.
به این ترتیب تلاش برای خود را از هر نظر آماده رقابت کردن با استفاده از آنالیزهای قوی و مربیانی که به مباحث تئوریک بازی علاقه داشتند باعث تکامل یافتن تند و تیز تاکتیک ها شد. کل تاریخ فوتبال تا ۱۹۹۰ یک طرف و از این سال به بعد هم یک طرف. تکامل و شکوفایی که در چهار بحث تاکتیکی بیش از همه خود را نشان داد. استایل بازی- پرسینگ- فازهای انتقال- چینش و سیستم. چهار مبحث بسیار ارزشمندی که ما در ورزش سه برآن شدیم تا در چهار یادداشت مختلف به تفکیک کلید واژه های هر مبحث را تحلیل کنیم. پس این شما و این هم بخش اول مطلب: “استایل بازی”.
با شروع دهه نود نظریه “فرمول برنده” قوام بیشتری یافت. نظریه ای که ادعا می کرد و می کند که با “یک روش بازی ویژه می توان تمام جام ها را به دست آورد”. و خوب ما با پیروان به شدت معتقدی هم به این نظریه مواجه بودیم. پیروانی که ادعا می کنند با یک مجموعه تاکتیک های صحیح طراحی شده و تمرین مداوم روی آنها می شود به موفقیت رسید. پیروانی که به مربیان استراتژیست معروف شدند. مردانی در پی “راز اصلی”. به همین دلیل مربیان در پی این آمدند که بهتر است استایل بازی مشخصی را برای تیم های خود طراحی کنند. یک استایل بازی که به عقیده آنها همان عسل سعادت بود. و خوب توفیقات مربیان استراتژیستی مانند ساکی و کرایف و فن خال در این دهه سمپاتی لازم را نیز تولید می کرد و روز به روز به شمار مربیانی که دنبال طراحی برند فکری خود بودند بیشتر می شد و این جریان تا امروز هم با صلابت راه خود را ادامه می دهد. با اینکه در تمام این سالها تعداد بی شماری مربی استراتژیست آمده اند و رفته اند و باخته اند و برده اند، اما اساسا با یک مطالعه کلی از انواع استایل بازی در سه دهه اخیر تعدادی کلید واژه روبرویمان قرار می گیرند که تقریبا در نود درصد برندهای فکری مربیان مشترک هستند و بیشترین سهم از تفکر و اصلاح و تکامل را در شکل های گوناگون تجربه کرده اند..
بازیسازی کوتاه از عقب: یکی از مهمترین گونه های استایل های مختلف بازی. در واقع اینجا بحث در مورد “ساخت مسلط حمله” به جای “ساخت غیر مسلط” است. دروازه بان قرار است بازی را شروع کند و شما تصمیم دارید به سمت دروازه حریف یک حمله را ترتیب بدهید. اگر به سیاق سنتی از یک پاس مستقیم بلند استفاده کنید این یعنی حمله سازی غیر مسلط. این یعنی شما روی توپ تسلط ندارید. این یعنی هر چقدر هم که پاس شما دقیق باشد باز دفاع حریف به احتمال ۹۹ درصد در آن منطقه یک پست نگهبانی دارد. در بهترین حالت شما فقط بیست و پنج درصد برای دریافت توپ ارسال شده از یک سوم دفاعی در یک سوم هجومی شانس دارید. این یعنی از هر چهار پاس صادر شده سه تای آن آینده ای ندارد. در حالی که در سیستم بازیسازی کوتاه از هر چهار اقدام شما ۳٫۵ بار موفق می شدید به یک سوم هجومی حریف وارد شوید. ورود البته با تسلط بر توپ و موقعیت. با وجود این دیتاها مربیان به این نتیجه رسیدند که درک سنتی شان از حمله کردن یعنی “سریع جلو رفتن” غلط می باشد و با استفاده از بازیسازی کوتاه از عقب زمین که در آن انواع پاس های عرضی و روبه عقب هم صادر می شود تعریف جدیدی از حمله به نام “توسعه موقعیتی” خلق کردند. و این توسعه موقعیتی با کلید واژه های “تسلط بر توپ- استفاده از همه جهات- توسعه همه جانبه نیروها و فشارها به جلو” جای فقط به جلو رفتن، فقط به جلو پاس دادن را گرفت. توسعه مفهوم گسترده تری را از طریق بازیسازی کوتاه از عقب زمین تولید می کرد.
جنبش پاس های کوتاه و سریع: گفتیم که مربیان از طریق دیتاهایی که به دست آوردند فهمیدند ترجیح یک بازیسازی بلند به بازیسازی کوتاه در یک شرایط معمولی به هیچ وجه کار عاقلانه ای نیست. مگر اینکه از قصد بخواهی توپ را به حریف بدهی. بر اساس همین نظریه بود که بازیسازی مسلط روی توپ از عقب شروع شد و خوب برای انجام این روش شما نیازمند طراحی پاس هایی با طول کمتر بودید. اساسا جدای از مبحث پاس های بلند، در حالت معمولی بازی نیز میانگین پاس های صادره از تیم ها حدود بیست تا بیست و متر بود. خوب سیستم های بازی بازتر بودند و فاصله بازیکنان از هم نیز بیشتر. و خوب چون از سوی مربیان دهه نود به بعد روی این فاصله زیاد بین پست ها خط کشیده شد، طبیعتا طول پاس ها نیز کاهش پیدا کرد. البته علاقه مربیانی مثل ساکی و کرایف به عنوان دو قطب مدرن سازی فوتبال در اجرای بازی ترکیبی نیز از دلایل اصلی کاهش طول پاس ها بود. کاهشی به پانزده متر که بعدها حتی کمتر و کمتر نیز شد و ما در سال ۲۰۱۹ حتی با میانگین های هشت متر هم برای یک تیم دیتا تولید می کنیم. به طور کلی در مورد پاس های کوتاه و سریع یک قضیه ویژه وجود دارد: راه ترکیبی بازی کردن از این جاده عبور می کند. و بله فوتبال در سه دهه گذشته بیش از هر دوره ای ترکیبی بوده است.
جابهجایی سریع: سومین رکن تحولات در زمینه استایل بازی، در مورد مرحله بازی بدون توپ بازیکنان است. در مورد حرکت های بدون توپ به شکل جابهجایی های سریع ایستگاه به ایستگاه، منطقه به منطقه. در واقع چنانچه در قسمت پیشرفت های پرسینگ در مورد آن بحث خواهیم کرد “فضا های بازی به طور جدی از دهه نود به بعد بلاک شدند”. تیم ها که قبلا در فاز دفاع بیش از همه فقط به دفاع روی توپ فکر می کردند حالا باهوش تر و پیچیده تر شده و به دفاع در فضاها می پرداختند. گرفتن فضا از حریف اصل اول بود و خوب در برابر “گرفتن فضا توسط مدافعین” تیم های مهاجم هم به سراغ “خلق فضا” رفتند. و خوب این خلق فضا چگونه امکان می یافت؟ با بازی بدون توپ. جابه جایی های سریع در طول و عرض. حرکت های بدون توپ در قلب دفاع حریف. به همین علت بازی بدون توپ به طور جدی وارد استایل های بازی مربیان شد.
اجراهای سه نفره: یکی از محبوب ترین ترکیب های تهاجمی سی سال اخیر پیش روی مان قرار دارد. بازی های سه نفره در حمله. جریانی که محبوبیتش را از بازی مثلثی هلند ۷۴ و سپس بارسلونای کرایف می گرفت و خوب در اوایل هم به سیاق همین دو تیم کاملا مسئله بازی های سه نفره در مورد اجرای مثلث بود. نفر اول به نفر دوم در عمق پاس می داد و رو به جلو فرار می کرد. نفر دوم یک پاس عرضی به نفر سوم می داد و نفر سوم حالا توپ را در پشت مدافعان به نفر اول می رساند. اما کم کم بازی های سه نفره متفاوت تری در جناحین انجام می گرفت که نفر دوم فقط نقش انحرافی داشت و معمولا مستقیم روی توپ اثر نمی گذاشت. در حال حاضر هم ما نمونه های بازی سه نفره را در عمق دفاع حریف و با فعالیت دو مهاجم و یک هافبک مرکزی مشاهده می کنیم. کارهای عمقی که دور زدن هافبک دفاعی و مدافعان آخر در آنها طراحی می شود. هندسه های سه نفره به شکل خط طولی مستقیم هم در تیم های سرعتی انجام می گیرند.
پاس های زاویه دار: و در نهایت اگر بخواهیم پنج ظلعی پیشرفت های تاکتیکی در زمینه استایل بازی را کامل کنیم باید به چگونگی صادر کردن پاس ها اشاره کنیم. پاس هایی که قواعد قدیمی پاس مستقیم و پاس عرضی را شکستند و زاویه های جدید را خلق کردند. زاویه های جدید. پاس های جدید. شیوه های حمله جدید. پاس های قطری و مورب. پاس هایی که در فضای بین طول و عرض ارسال می شدند و حریف را غافلگیر می کردند. البته خوب سیستم های دفاعی خیلی زود با استفاده از بک های سریع و تیز و همیشه آماده توانستند پاسخ تقابلی خوبی به پاس های قطری حریفان بدهند و از تاثیر آنها بکاهند. چون مخصوصا تیم های پرس کننده برابر این پاس های زاویه دار قطری مشکل جدی پیدا می کردند. اما خوب هنوز که هنوز است ساختار های دفاعی نتوانستند پاسخ دفاعی قدرتمندی به پاس های مورب کوتاه بدهند. پاس هایی که برخلاف پاس های قطری که به فضای پشت بک ها ارسال می شدند در فضای کل زمین توسط تیم مهاجم نقل و انتقال می شوند و دفاع کردن برابر آنها به شدت سخت می شود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.