در دورانی که تب راهاندازی استارتاپ بالا است، کسب و کارهای نوپای دیروز به غولهایی در حوزهی فناوری تبدیل شده و در حال پایان دادن به دوران استارتاپی هستند.
راهاندازی یک کسب و کار جدید که استارتاپ خوانده میشود، این روزها یکی از ترندهای دنیای فناوری و حوزهی کسب و کار است. هرچند اصطلاح استارتاپ را میتوان به تمام کسب و کارهای نوپایی که با یک روش جدید در پی حل مشکل هستند، تعمیم داد، اما اغلب این نام به کسب و کارهایی نوپای حوزهی فناوری اطلاق میشود که با استفاده از روشهای نوین بر بستر فناوری در پی رفع مشکلات حاصل از روشهای قدیمی بوده یا به طور کلی روشی نوین را برای حل معضلاتی که در مدرنیته ایجاد شده، ارائه میکنند. موفقیت استارتاپها در کنار ایجاد فضایی برای داشتن استقلال کاری و راهانداختن یک بنگاه اقتصادی موفق که اشتغالزایی را نیز به همراه دارد، بسیاری را بر آن داشته تا این مسیر حرکت کنند.
این روزها علاوه بر اینکه در اغلب کلان شهرهای کشورمان نیز شاهد داغ بودن تب راهاندازی استارتاپ هستیم، این موضوع در مورد سایر شهرهای جهان نیز صادق است. پس از آنکه استارتاپها با حضور خود در کالیفرنیا و منطقهای به نام سیلیکون ولی، این ناحیه را به قطب فناوری جهان تبدیل کردند، بسیاری از شهرها در پی الگو قراردادن این منطقه و رشد در حوزهی فناوری از طریق بها دادن به استارتاپها هستند. این موضوع در کشورمان نیز کم و بیش صادق است، هرچند کارآمد بودن این رویکرد خود جای بحث دارد.
وبسایت تککرانچ با انتشار گزارشی به بررسی این موضوع پرداخته و به این نکته اشاره کرده که استارتاپهای دیروز که امروزه به غولهای فناوری دنیا تبدیل شدهاند در حال پایان دادن به تب استارتاپی هستند. همانطور که اشاره کردیم، تمام کلان شهرهای جهان این روزها توجه ویژهای معطوف استارتاپها کردهاند، بطوریکه هر یک در پی تبدیل شدن به یک قطب بزرگ فناوری هستند، حال آنکه خورشید دوران طلایی استارتاپی در خود سیلیکون ولی در حال غروب است.
دوران طلایی استارتاپها در سیلیکون ولی نیز در حال پایان است
به جرات میتوان گفت که رویای بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی در حوزههای مهندسی یا مدیریت، خلق یک کسب و کار خلاقانه نظیر اوبر، فیسبوک یا موارد دیگر است که در کشورمان نیز میتوان این پدیده را به روشنی در دانشگاهها و مخصوصا گردهماییهایی نظیر استارتاپ ویکندها مشاهده کرد. تقریبا این روزها کلان شهری نیست که یک سرمایهگذار در آن وجود نداشته باشد. تغییر بازیگران بزرگ اقتصاد غیردولتی از شرکتهای فعال در حوزهی انرژی یا ساختمانی به سمت شرکتهای فناوری نیز اشتیاق برای ورود به این حوزه را بیش از پیش افزایش میدهد؛ اما نکتهای که باید به آن توجه داشت، تبدیل شدن استارتاپهای دیروز به غولهایی است که در حال بلعیدن کسب و کارهای کوچکتر از خود هستند. این شرکتها واهمهای از خرید ندارند و برای رشد بیشتر، به راحتی سایر استارتاپها را در خود حل میکنند.
دنیای امروز تغییر کرده است؛ دنیای امروز نه در پی بازیگران کوچک، بلکه به دنبال بازیگرانی بزرگ در حوزهی کسب و کار است. دههی بعدی برخلاف یک دههی پیش در اختیار شرکتهای بزرگ و متخصصانی است که در این حوزهها فعالیت میکنند. آینده در اختیار تازهکاران و استارتاپها نیست.
تولد اینترنت و ایجاد بستری تازه بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۶ میلادی باعث شد تا شرکتهایی نظیر آمازون، فیسبوک، گوگل، سیلسفورس، ایر بیاَنبی و سایر غولهای کنونی حوزهی فناوری متولد شوند. اینترنت در آن سالها یک پدیدهی جدید بود و بسیاری از دانشجویان و کارآفرینان جوان، ایدههای خود را در فضای بکر اینترنت در یک گاراژ کوچک پیش بردند. در آن سالها یک متخصص جوان قادر بود تا با راهانداختن یک وبسایت و دریافت چندین میلیون دلار در پی استقبال از ایدهی خود، در سطح جهانی تبدیل به یک سرویس بزرگ شود. پس از شکوفایی کسب و کارهای مبتنی بر اینترنت، انقلاب گوشیهای هوشمند بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶ طیف جدیدی از کسب و کارهای نوپا را معرفی کرد که از جملهی آنها میتوان اینستاگرام، توییتر، اوبر، لیفت و سایر سرویسهای مبتنی بر اینترنت و گجتهای هوشمند همراه اشاره کرد.
با توجه به اینکه در طول ۲۰ سال اخیر شاهد وقوع پی در پی تغییرات بنیادی در حوزهی فناوری بودهایم، از اینرو باز هم انتظار داریم تا پس از تحولات ایجاد شده توسط اینترنت و گوشیهای هوشمند، دوباره یک تغییر دیگر یک تحول بزرگ را کلید زده و از دل آن استارتاپها و کسب و کارهای دیگری متولد شوند.
اما انتظار داشتن برای وقوع یک تحول دیگر بیشتر شبیه چشم دوختن به سراب است. اینترنت توسط شرکتهای بزرگ تسخیر شده، بازار گوشیهای هوشمند اشباع شده و شرکتهای بزرگ فروشگاههای فروش و عرضهی اپلیکیشنها را نیز تصرف کردهاند.
بسیاری از فناوریهای جدیدی که امید میرود منجر به ایجاد تغییر و انقلاب شوند، بسیار پیچیده و گران هستند و از اینرو شرکتهای بزرگ به آنها علاقمند شده و روی این حوزهها سرمایهگذاری میکنند.
حجم سرمایهگذاری در استارتاپها در مقایسه با دو سال گذشته بیش از ۴۰ درصد کاهش پیدا کرده است
در مقایسه با نیمههای سال ۲۰۱۵ میلادی سرمایهگذاری روی استارتاپها بسیار کاهش پیدا کرده است. به گزارش رویترز حجم سرمایهگذاری در استارتاپها در مقایسه با ۲ سال گذشته بیش از ۴۰ درصد کاهش پیدا کرده است و این کاهش دلیلی جز پایان دوران استارتاپی نیست. شاید تبدیل شدن ۵ شرکت بزرگ حوزهی فناوری (که شامل آلفابت، آمازون، اپل، فیسبوک و مایکروسافت هستند) به ۵ شرکت با ارزش دنیا نیز دلیلی بر این ادعا باشد که دنیا بیشتر در پی شرکتهای بزرگ حرکت میکند.
به جرات میتوان ادعا کرد که بزرگترین فناوریهای مورد انتظاری که احتمالا در آیندهی نزدیک تجاری خواهند شد، شامل هوش مصنوعی، پهپاد، واقعیت افزوده و واقعیت مجازی، پول رمزنگاری شده، اینترنت اشیا و خودروهای هوشمند هستند. هرچند تمام این فناوریها بسیار مهم بوده و برای آیندهی بشر حیاتی هستند، اما این فناوریها و توسعهی آنها به شکلی که توسعه در زمان انقلاب گوشیهای هوشمند و اینترنت در دسترس بود، قابل بهرهبرداری توسط استارتاپهای نوپا نیستند. در ادامه به بررسی هر یک از موارد فوق به تفکیک خواهیم پرداخت:
هوش مصنوعی: برای پیشبرد هوش مصنوعی تنها نیاز به هوش و مهارت بالا لازم نیست. هوش، مهارت و توانایی با در دست نداشتن اطلاعات مورد نیاز کاربردی نیست. به طور حتم هیچ یک از شرکتها به اندازهی ۵ غول بزرگی که به آنها اشاره کردیم، از وجود کلان داده بهره نمیبرند. البته باید به شرکتهای چینی نظیر تنسنت، علیبابا و بیدو نیز اشاره کرد.
سختافزار: توسعهی گجتهایی نظیر پهپادها یا گجتهای مورد استفاده در اینترنت اشیا حاشیهی سود بسیار پایینی داشته و در عین حال بسیار گران قیمت نیز هستند. بنابراین ظهور استارتاپها در این حوزه به جز در موارد بسیار استثنایی غیرممکن است. برای مثال میتوان به پبل اشاره کرد که پس از موفقیت توسط فیتبیت تصاحب شد.
خودروهای خودران و هوشمند: صنعت خودروسازی به خودی خود بسیار گران قیمت است، حال آنکه اضافه شدن ویژگیهای هوشمندی به این حوزه میتواند هزینهها را بیش از پیش افزایش دهد. این روزها تقریبا شرکتهای بزرگ در این حوزه فعالیت میکنند و به غیر از چند استارتاپ که توسط غولهای بزرگ خریداری شدهاند، فعالیت در این حوزه برای استارتاپها بسیار سخت است.
واقعیت مجازی و واقعیت افزوده: واقعیت مجازی و واقعیت افزوده را نیز باید جزو گرانترین حوزههای فناوری خواند. برای مثال میتوان به استارتاپی با عنوان مجیکلیپ اشاره کرد که در طول سالهای گذشته تنها اخباری در رابطه با توسعهی فناوری واقعیت افزوده توسط آن منتشر شده و هنوز خبری از یک محصول واقعی و تجاری شده نیست. با این وجود مجیک لیپ در طول سالهای گذشته برای پیشبرد اهداف خود سرمایهای نزدیک به ۲ میلیارد دلار جذب کرده است.
در این بین استارتاپها چگونه میتوانند در چنین فضایی حضور داشته باشند؟ بطور حتم حضور در چنین فضایی در پیروی از ۲ راه خلاصه شده است. یکی از این راهها فعالیت مستقل و تحمل سختیها و مشکلات است و راه دوم رفتن به زیر پرچم غولهای بزرگ فناوری است. با دشوار شدن فعالیت در فضای استارتاپی نیز سرمایهگذارها شرایط پیچیدهتری را برای حمایت از یک ایده در پی میگیرند. فرض کنید که سالها پیش داشتن ایدهی اولیه برای راضی کردن سرمایهگذار یک امر طبیعی بود، حال آنکه امروزه طی کردن مراحل مختلف برای متقاعد کردن سرمایهگذار از ورود به بعضی دانشگاهها برای تحصیل نیز سختتر شده است.
غولهای فناوری نظیر آمازون و گوگل علاوه بر افزایش تسلط فعالیت در حوزههایی که آغاز به کار کردهاند، هر روز با بهرهگیری از سرمایههای مادی و همچنین داشتن زیرساختهای مورد نیاز، حوزههای جدیدی را نیز به دامنهی فعالیت خود اضافه میکنند.
البته تمام مواردی که در این مقاله ذکر شده برای کشورمان صادق نیست، چراکه فضای استارتاپی کشورمان تا حدودی به زنجیرهی استارتاپی جهانی وصل نیست و از اینرو تا حدودی شبیه کشور چین است، چراکه بستری بکر برای رشد ایدههای مختلف وجود دارد، حال آنکه بخش بزرگی از استارتاپها ایدهای قوی برای فعالیت نداشته یا رویکردی نمایشی را برای حضور در این حوزه در پیش گرفتهاند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.