پژوهشگران کشور بدین منظور از تکنیکهای شناختی موسوم به نوروفیدبک و بیوفیدبک بهره گرفته و به نتایج مطلوبی رسیدهاند.
به گزارش ایسنا، نوآوریها و پیشرفتها، به تواناییهای انسان و تغییر الگوهای تفکر موجود برای ساختن چیزهای تازه بستگی دارد. بااینوجود، مکانیسمهای عصبی زیربنای این خارقالعادهترین ظرفیت ذهن بشر، هنوز بهخوبی درک نشدهاند.
بررسی پدیده خلاقیت، به دلیل پیچیدگی و ماهیت بحثبرانگیزش، آسان نیست. یک تعریف رایج و مورد توافق البته این است: ایجاد یک محصول، ایده یا حل یک مسئله جدید و البته ارزشمند برای فرد یا جامعه. این دو ملاک، یعنی ابتکار و ارزش، هسته رویکرد علمی به خلاقیت را تشکیل میدهند.
به گفته محققان، اخیراً نقش هیجانات در خلاقیت نیز بررسی شده است. نوگرایی، صداقت و اثربخشی، عناصر اصلی خلاقیت هیجانی محسوب میشوند. نوگرایی یعنی توانایی تغییر هیجانات معمول و ایجاد حالت هیجانی جدید و اثربخشی یعنی هماهنگی پاسخ خلاق با زمینه اجتماعی و فرهنگی، بهگونهای که برقراری روابط مطلوب با دیگران ممکن شود و صداقت، یعنی هیجانات برخاسته از باورها و اعتقادات واقعی فرد باشند و نه اینکه فرد متناسب با شرایط و موقعیت و برخلاف باور و احساس خود هیجاناتی را بروز دهد. خلاقیت میتواند تحت تأثیر عواملی تقویت شود و دو تکنیک نوروفیدبک و بیوفیدبک ازجمله روشهایی هستند که در این خصوص مورد توجه قرار دارند.
در همین رابطه، پژوهشگرانی از مؤسسه آموزش عالی المهدی مهر اصفهان با همکاری دانشگاه اصفهان، اقدام به انجام مطالعهای کردهاند که در آن، میزان تأثیر این دو تکنیک بر خلاقیت هیجانی و شناختی کودکان مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور محققان فوق از بیوفیدبک «تغییرپذیری ریتم قلب» و نوروفیدبک «آلفا / تتا» استفاده کردهاند.
این تحقیق روی ۹۰ کودک هفت تا ۱۲ ساله در سطح شهر اصفهان انجام شده است و در آن، گروههای بیوفیدبکتغییرپذیری ریتم قلب و نوروفیدبک، آموزشهایی را در ۱۵ جلسه ۴۵ دقیقهای و سه بار در هفته بهصورت انفرادی دریافت کردند.
بر اساس نتایج بهدستآمده از این تحقیق، آموزش نوروفیدبک آلفا / تتا در مکانهای P3 و Pz و همچنینبیوفیدبک تغییرپذیری ریتم قلب در هر دو مرحله پسآزمون و پیگیری، موجب شدند که خلاقیت شناختی و هیجانی کودکان مورد آزمایش، افزایش پیدا کند. بر این اساس، نوروفیدبک Pz بر خلاقیت شناختی و بیوفیدبکتغییرپذیری ریتم قلب بر خلاقیت هیجانی اثر بیشتری داشتهاند.
زهره علاالدینی، محقق و عضو هیئتعلمی مؤسسه آموزش عالی المهدی مهر اصفهان و همکارانش در این خصوص میگویند: «بهطورکلی این تاریخچه وجود داشته که حالتهای موسوم به هیپنوگوژیک و هیپنوپمپیک که همان مرز بین خواب و بیداری هستند، میتوانند تداعیهای خلاق را تسهیل کنند. برای مثال، بسیاری از اهالی فرهنگ ازجمله دانشمندان، هنرمندان و نویسندگان ادعا کردهاند که برخی از ایدههای جدید علمی خود را قبل از خواب کشف کردهاند. بهطورکلی، حالت شبه هیپنوگوژیک عبارت است از هوشیاری یک منبع مولد از ایدههای خلاق که پروتکل آلفا / تتامیتواند فرد را در این حالت قرار دهد».
این محققین میافزایند: «البته تأثیرات مشاهدهشده این دو تکنیک روی خلاقیت شناختی و هیجانی، در طول زمان ادامه پیدا نکرد. یکی از دلایل احتمالی این امر میتواند این باشد که محیط افراد، خلاق نیست یا شاید خانواده و مدرسه نمیتوانند پذیرای خلاقیت کودک باشند و این سوال پیش میآید که آیا این خلاقیت کودک است که باید افزایش یابد یا محیط او است که باید خلاقتر شود. البته شاید هم یک تغییر ماندگار، نیازمند جلسات آموزشی بیشتری باشد. در ضمن، تأثیر نوروفیدبک بر شرایط گذرا (مثل اختلالات پانیک یا میگرن) بیشتر از شرایط ثابت (مثل دیستایمی و اختلال اضطراب فراگیر و البته خلاقیت) است که دلیل آن میتواند ریشه بیوالکتریکی این شرایط (شرایطی که دوره زمانی سریع دارند) باشد. بهطورکلی، در طول درمان نوروفیدبک، پلاستیسیته مغز که یک ویژگی مهم در تغییر عملکرد فرایندهای شناختی است، افزایش مییابد. پلاستیسیته یعنی وقتی فرد در یک حس، توانمندی خود را از دست میدهد، حس دیگری قویتر میشود تا کمبودها جبران شود».
این یافتهها را فصلنامه «تازههای علوم شناختی» وابسته به مؤسسه آموزش عالی علوم شناختی منتشر کرده است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.