دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تو را نیست گوشی که همینشنود آوای تو را
هیچ چشمی نیست که چهره زیبای تو را نبیند و هیچ گوشی نیست که صدای تو را نشنود.(وجود خداوند و نشانههای او در همه جهان قابل رؤیت است.)
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صبح خیلی زود که هوا گرگ و میش است (صبح زود، آغاز بهار)، گشت و گذار در دشت و صحرا و دیدن [جلوههای بهار]، دلنشین و خوشایند است.
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
همه جهان آفرینش باعث هوشیاری و آگاه ساختن انسان صاحبدل است؛ کسی که به [وجود] پروردگار اعتراف و اقرار نکند، دل ندارد [و دلمرده است].
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش؟ حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار
تا چه زمانی میخواهی مانند گل بنفشه، سر به زیر و [غافل از وجود خداوند] باشی؟ حیف است که تو غافل و بیخبر باشی و گل نرگس بیدار و آگاه باشد!
پاک و بیعیب خدایی که به تقدیر عزیز ماه و خورشید مسخّر کند و لیل و نهار
خدایی که با فرمان ارجمند و تعیین سرنوشت تغییرناپذیر خود، ماه و خورشید و شب و روز (و همهی جهان هستی) را فرمانبردار خود کرده، پاک و به دور از هر عیب و نقصی است.
تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت او همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار
اگر همهی موجودات جهان هستی تا روز قیامت دربارهی بخشش و لطف خداوند سخن بگویند، حتی یک هزارم آن هم گفته نخواهد شد.
سعدیا، راست روان گوی سعادت بردند راستی کن که به منزل نرسد، کج رفتار
ای سعدی، انسانهای درستکار، خوشبخت و سعادتمند میشوند؛ ]پس تو هم[ درستکار باش، زیرا انسان گمراه و بدکار، به مقصد نمیرسد (و خوشبخت نمیشود).
کلّیات سعدی: شامل قصاید،غزلیات،قطعات،ترجیعبند،رباعیات،مقالات،قصاید عربی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.