شرایطی را تصور کنید که در آن شما بوسیله وسایل نقلیه هایپرلوپ (سیستم حمل و نقل پیشرفته با سرعت بسیار بالا)، میتوانید لباسهایی بپوشید که به شما انواع مهارتها برای انجام امور را بدهد، انسان و گوشیهای هوشمند جای خود را به ماشینهایی بدهند که توانایی اندیشیدن و عمل کردن مثل انسان را دارند، اینترنت، انواع و اقسام اپلیکیشنها و ابزارهای دیجیتالی امور روزمره ما را انجام داده و ما تقریبا نیازی به انجام امور فیزیکی برای انجام فعالیتهای تکراری روزانه نداریم. چنین شهر هوشمندی را تصور کنید که در آن همه تجهیزات از وسایل روشنایی گرفته تا اتومبیلهای درون خیابان و سیستم حمل و نقل همگی توسط هوشمندانهترین ابزارهای صنعتی ساخته شده و در حال کار کردن برای ما هستند؛ دولتها همواره در تلاشند تا به توسعه تکنولوژی در ابعاد مختلف بپردازند و تنها دغدغه آنها تولید محصولاتی است که مردم بوسیله آنها بتوانند راحتتر زندگی کنند.
در دنیای امروز شهرها نمادی از جامعه مدنی هستند که سیاستها و ابداعات مختلف همه روزه در آنها آزمایش شده و در صورت موثر بودن مورد کاربرد و استفاده در بلندمدت قرار میگیرند تا مردم راحتتر، ایمنتر و سالمتر به زندگی خود ادامه دهند. اما این اختراعات و ابداعات تنها توسط بخش کوچکی از اجتماع ایجاد شده و پا به عرصه ظهور در زندگی بشر میگذارند.
آیا در شهرهای ما تعداد افراد باهوش و با استعداد کم است؟ مطمئنا پاسخ منفی است، شهری پر از افراد باهوش داریم اما تنها درصد کمی در نوآوریهای زندگی شهروندان شرکت میکنند؛ چرا؟ آیا سازوکارهای موجود در شهرها بهگونهای است که ما در زندگی خود این سرمایههای بیبدیل را فراموش کرده و نادیده گرفتهایم؟ منظور از افراد باهوش افرادی با ژن مرغوب و بهره هوشی بالا نیست، بلکه کسانی است که در صورت وجود بستری برای شکوفایی خود، توانایی بروز خلاقیت و ابتکار را دارند. این قبیل افراد همان سرمایههای اصلی هستند که در شهرها وجود دارند اما در آینده آنها مشارکت کمی دارند. در دنیای پیشرو وظیفه دولت این نیست که تمامی ملزومات رفاهی را برای مردم فراهم آورد بلکه دولتها در تلاشند تا نقش حضور این قبیل افراد را پررنگتر کنند اما چگونه این امر ممکن است؟ از چه طریقی میتوان جریانی از ابتکار و نبوغ را وارد چرخه حرکتی دولت کرد و بهوسیله آن به تولید هر آنچه کشور در آینده به آن نیازمند است مبادرت کرد؟ پاسخ خیلی ساده است “آموزش و پرورش”
شاید برخی تصور کنند منظور ما این است که تکنولوژی جدید را در آموزش و پروش بکار بگیریم تا بتوانیم بر مرکب پیشرفت و توسعه سوار شویم، در حقیقت بشر در قرن بیست و یکم باید در مسیری قدم بگذارد که آموزش و پرورش آنها را برای ما به ارمغان آورد. سیستم آموزش و پرورش محافظی و نگهبان مفاهیم نهفته در علوم مختلف است. در دنیای امروز اطلاعات به وفور در جاهای مختلف وجود دارد و در بیشتر مواقع بهصورت رایگان قابل دسترس است. در این میان وظیفه سیستم آموزش و پرورش رسوخ به درون این اطلاعات و یافتن پاسخ سوالات اساسی برای رفع نیاز مردم کشور است. دانشآموزان در قرن حاضر نمیخواهند هر آنچه پیشینیان کشف و ضبط کردهاند مرور کنند آنان میخواهند بدانند این اطلاعات در دنیایی امروز کی و کجا گره از کار مردم باز میکند؟ نباید دولتها بهدنبال این باشند که دانشآموزان را ملزم به یادگیری یکسری اصول تکراری کنند.
دولتها باید دانشآموزان را از همان ابتدا طوری تربیت کنند که همواره سوالات درست و صحیح در رابطه با شرایط موجود بپرسند. دانشآموزان باید با تفکر انتقادی و توانایی پاسخگویی مبتنی بر استدلال رشد کنند نه کسانی که همواره نمره قبولی از حقایق اثبات شده میگیرند. بنابراین آنچه میتواند آبستن تحقق آرزوهای یک شهر و نهایتا کشور باشد پایهریزی سیستم آموزشی نیازسنج و پیگیر برای حل مسائل است. اگر بهتین امکانات در اختیار دانشآموزان باشد اما آنها ندانند و نخواهند که از امکانات برای حل مسائل و مشکلات استفاده کنند، سیستم آموزشی عملا در توسعه کشور عقیم خواهد بود.
منبع:
https://www.forbes.com/sites/sebastienturbot/2018/01/29/how-to-raise-a-wise-generation-for-new-cities/#2da2225354c0
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.