برخی فکر میکنند داشتن مدارک دانشگاهی به منزله داشتن توانایی معلمی است. تصور این است که اگر تجربه و تخصص داشته باشید شما میتوانید این تخصص را به دیگران انتقال دهید و این تنها چیزی است که برای تبدیل شدن به معلم عالی نیاز است. موضوع تخصص برای آموزش شرط لازم است ولی کافی نیست. معلمان بزرگ قلب مدارس بزرگ هستند. آنها در نقشهای مختلف می توانند به دستیابی دانش آموزان به اهدافشان کمک کنند.تحصیل یک فرآیند زنده مثل باغبانی است. باغبانان میدانند که گیاهان خود توانایی رشد دارند و نه با وصل کردن ریشه ها، چسباندن برگها به ساقهها ویا رنگ کردن گلبرگ باعث رشد گیاه نمیشوند. کار باغبان ایجاد یک شرایط عالی برای رشد گیاه است . معلمی نیز مانند باغبانی با فراهم کردن شرایط برای دانشآموزان زمینه را برای رشد بهتر فراهم میسازند.
به طور مستمر میان متدهای سنتی و پیشرفته در خصوص آموزش و یادگیری بحث وجود داشته است. در متد سنتی آموزش بر یاد دادن حقایق و اطلاعات به صورت آموزش مستقیم به کل کلاس تمرکز دارد و در متدهای آموزش پیشرفته، آموزش برپایه یادگیری از طریق کشف، بحث و گفتوگو و فعالیتهای کوچک گروهی است. در واقع اختلاف ساختاری بین متدهای سنتی و پیشرفته بیشتر در تئوری قابل شناسائی می باشد. در عمل معلمها در هردو متد باید عملکردشان را به صورت وسیعی گزارش کنند و گاهی آموزهها و دستورات از پیش تعیین شدهای را انجام دهند وگاهی نیز به پروژهها و فعالیتهای گروهی اکتشافی کمک کنند. هنر معلم این است که در عمل بین هردو متد تعادل ایجاد کند.
برای عملی کردن این تعادل معلمان باید این چهار مورد را رعایت کنند:
۱- ارتباط برقرار کردن
معلمان حرفهای میدانند که تنها دانستن قوانین و دستورات کافی نیست. کار آنها آموزش مطلب نیست بلکه آموزش دانشآموز است. آنها باید با ایجاد شرایط در زمینه های آموزشی که دانشآموزان میخواهند یاد بگیرند، ایجاد اشتیاق نمایند. مسلما با انجام اینکار دانشآموزان از آنچه که از خود انتظار دارند پیشی خواهند گرفت. معلمان حرفه ای با فراهم کردن بهترینها برای دانش آموزانشان، بهترین نتیجهها را خواهند گرفت.
۲- توانمندسازی
بعضی وقتها وظیفه اصلی معلم را آموزش مستقیم میدانند. درواقع آموزش مستقیم ضروری است. گاهی وقتها برای کل کلاس، بعضی وقتها گروههای کوچک و بعضی وقتها آموزش مستقیم به صورت یک به یک صورت میگیرد.آموزگاران حرفهای مهارت ها و تکنیکهای متعددی دارند. چگونه و کی از تکنیک مناسب استفاده کردن نمایانگر یک معلم حرفهای است.
شما از دکتر خود انتظار دارید کل داروها را بشناسد و همچنین از این دانش برای درمان بیماری خاص شما استفاده کند. آموزش نیز همینطور است. معلمهای حرفهای براساس فرصت و شرایط پیش آمده استراتژی خودرا انتخاب میکند.
۳- انتظار داشتن
انتظارات معلمها پیامدهای افراطی بر عملکرد دانشآموزان دارد. اگر معلمها این انتظار را به دانشآموزان منتقل کنند که باید عملکرد خوبی داشته باشند،احتمال کسب نتیجه مطلوب بیشتر است و همنیطور برعکس این موضوع نیز صادق است.
کلید افزایش دستاوردها، درک این موضوع است که آموزش و یادگیری یک رابطه است.دانش آموزان به معلمی نیاز دارند که بتواند با آنها ارتباط برقرار کند و مهمتر از آن این است که به آنها باور داشته باشند. برای مثال علامتگذاری تصحیح برگههای امتحانی با علامتگذاری برگهها با تعداد جوابهای درست بهجای تعداد جوابهای غلط ( ۲ صحیح با یک شکلک لبخند بجای ۸ غلط) دانش آموز میداند که در آزمون قبول نشده ولی با دید مثبت به آن جهت بهتر شدن انگیزه میگیرد.
۴- اختیار دادن
بهترین معلمها تنها یک آموزگار نیستند بکه آنها مربی و راهنمایی هستند که باعث افزایش اعتماد به نفس دانش آموزانشان می شوند و به آنها در جهتگیری، تصمیمگیری و توانمندسازی آنها کمک میکنند.
با تشکیل گروه در کلاس و شهامت دادن به آنها، معلمان با راهنمایی دانشآموزان در فرآیند کشف کردن، در درک عملی مفاهیم درسی کمک میکنند. همچنین میتوان با طرح سوالهای باز دانش آموزان را تشویق به مشارکت در فعالیتهای گروهی میکنند. این کارها باعث افزایش شجاعت و احساس داشتن اختیار و در نتیجه افزایش شتاب در یادگیری میشود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.