امروزه مسائل و بحثهای فراوانی پیرامون تغییر مدارس و کلاسهای آموزشی و متعاقب آن شیوهی تدریس در میان صاحبنظران مطرح است. همهی ما بهعنوان افراد اجتماع، والدین و یا معلمان باید پیگیر این موضوع مهم بوده و فضا را برای اکتشافات جدید در حوزه آموزش فراهم کنیم.
آما آیا فقط مدارس در تغییر آموزش به سمت رشد و پیشرفت موثر هستند؟ امروزه در جامعه با یک دوگانگی روبرو هستیم: مدارسی که عملکرد پایینی دارند اغلب دارای فقدان محیط مناسب برای یادگیری هستند. از طرف دیگر مؤسسات آموزشی با عملکرد بالا، یادگیری و موفقیت را تنها محدود به آمادگی برای امتحانات تعریف کردهاند. در هردوی این نوع مدارس یا آنانی که در این میانه طیف قرارگرفتهاند اشکالاتی وجود دارد و ما بهعنوان کسانی که در این جامعه زندگی میکنیم باید هر چه بیشتر نگران این اوضاع بوده و متعاقب آن به دنبال کیفیت هر چه بیشتر فضای آموزشی برای کودکان باشیم.
اما در میان متغیرها و عوامل گوناگونی وجود دارند که میتوانند در تغییر وضع موجود مؤثر باشند، برخی از محققان حوزه آموزش، «فرهنگ» را بهعنوان یکی از ابزارهای کلیدی پنهان برای تبدیل مدارس به نوع پیشرفته آن و ارائه بهترین شیوههای یادگیری ممکن به دانش آموزان معرفی کردهاند. از طرفی بهطور سنتی قانونگذاران و افراد بالادستی که تعیینکننده مسیر راه هستند بر روی برنامه درسی تمرکز کرده و آن را بهمثابهی ابزاری برای تغییر موردنیاز قلمداد نمودهاند. برنامهی درسی چیزی است که با همکاری دانش آموزان پیاده میشود و درواقع تابع فرهنگ مدرسه و کلاس درس است. بنابراین فرهنگ در این میان، بسیار مهم و تعیینکننده شیوهی تعیین و پیادهسازی هر برنامه است، به همین خاطر است که فرهنگ موردتوجه محققان و نویسندگان این حوزه قرارگرفته است.
اگر این باور وجود داشته باشد که فرهنگ کلید تغییر است، باید متعاقب آن برای چگونگی خلق فرهنگ گروهی، حفظ آن و ارتقا آن تلاش کرد و کوشید. ما باید چارچوبی برای درک و ارزیابی فرهنگ داشته باشیم. برخی به فرهنگ گروهی بهعنوان یک مفهوم مبهم و شاخصههای پیچیدهای که در اطراف یک گروه رشد میکنند مینگرند. عدهای دیگر فرهنگ گروهی را بازتابی از ویژگیهای شخصیتی معلم یا یک رهبر قلمداد میکنند. اما باید گفت فرهنگ فراتر از این مفاهیم و درواقع قبل از شکلگیری گروه، فرهنگ ظهور میکند، اگرچه میتوان بیان کرد که برخی افراد به دلیل داشتن استعداد ذاتی میتوانند نیروهایی را که شکلدهنده فرهنگ هستند کنترل کنند، نیروهایی که هر کس میتواند با آنها کار کند تا فرهنگ یک گروه از جامعه را در جهت مثبت هدایت کند. درواقع برخی از محققان ۸ نیروی شکلدهنده فرهنگ را که نقش تعیینکننده در بهبود و اصلاح فضای آموزشی امروزی، کلاسها و مدارس دارند مشخص کردهاند این ۸ نیرو عبارتاند از:
۱-انتظارات ۲- زبان ۳- زمان ۴- مدلسازی ۵-فرصتها ۶- امور روزمره ۷- تعاملات ۸- محیط پیرامون.
منبع:
Ritchhart, R., 2015. Creating cultures of thinking: The 8 forces we must master to truly transform our schools. John Wiley & Sons.p5-6.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.