اعتیاد عبارت است از تجربه کردن چیزی و تمایل به تکرار آن. با گذشت زمان اعتیاد تثبیت میشود. مصرف، دائمی و افزاینده است و مصرفکنندگان میدانند که عادتشان پرخرج، مضر و احتمالاً غیرقانونی است، اما نمیتوانند رهایش کنند. این فرایندی پیچیده است که شامل عوامل زیستشناختی، روانشناختی و اجتماعی است.
برخی از محققان میخواهند بدانند که چرا برخی از داروها یا فعالیتها اعتیادآورند. گروهی دیگر از پژوهشگران نیز میخواهند بدانند که چرا برخی از افراد بیشتر از دیگران مستعد اعتیاد هستند. برخی از دانشمندان شرایط و ویژگیهای محیطی و اجتماعی را مورد بررسی قرار دادهاند که سبب افزایش یا کاهش احتمال اعتیاد میشوند. تلاش برای ترک اعتیاد و بازگشت به آن از موضوعات مورد بررسی دیگر دانشمندان است.
سوء مصرف مواد در مقایسه با وابستگی: در ارتباط با مواد مخدر، ادبیات روانپزشکی میان وابستگی و سوءمصرف تفاوت قائل است. هر دو اینها معانی خاصی دارند. وابستگی، مشخصههایی کاملاً ویژه دارد، مثل تحمل (فرد بیشتر و بیشتر مصرف میکند تا تأثیر محدودی حاصل شود)؛ نشانههای ترک (در هنگام مصرف نکردن)؛ وسواس فکری در داشتن مادهی مخدر؛ کاهش کیفیت فعالیتهای اجتماعی، کاری و تفریحی؛ و مصرف مداوم با وجود آگاهی کامل از آسیب و زیانی که دارد.
سوءمصرفعبارت است از مصرف ماده مخدر با وجود الزام به انجام وظایف روزانهی خانوادگی و شغلی؛ مصرف در شرایط خطرناک (مانند رانندگی یا به هنگام کار)؛ مصرف با وجود بروز رفتارهای غیرقانونی؛ مصرف با وجود عوارض مضر پایدار.
استعمال دخانیات رایجترین اعتیاد در بین گونههای مختلف آن، سیگار کشیدن و مصرف الکل است. در بیشتر کشورهای غربی، حدود یک چهارم تا یک سوم مردم سیگار میکشند و این در حالی است که سیگار کشیدن عامل یک سوم تمام سرطانها تصور میشود. سیگارکشیدن در حال حاضر “عادت بدی” تلقی میشود که عوامل مختلفی سبب آن است. عواملی که سبب میشود تا فردی سیگار کشیدن را آغاز کند (فشارهای اجتماعی، الگوها)، اغلب با عواملی که سبب ادامه دادن آن میشوند، متفاوتند. نیکوتین محرکی قوی است: ضربان قلب و فشار خون را افزایش میدهد؛ دمای بدن را کاهش میدهد؛ هورمونهایی را که غده هیپوفیز ترشح میکند، تغییر میدهد و سبب ترشح آدرنالین میشود. ترشح دوپامین در مغز هم قدرت اعتیادآور نیکوتین را افزایش میدهد. مهمتر اینکه، افراد به خاطر عوارض آزاردهندهی ترک آن مانند اضطراب، سردرد، زودرنجی و بیخوابی به مصرف آن ادامه می دهند. ترک سیگار، آثاری آنی و درازمدت دارد. بسیاری از افراد تلاش میکنند تا سیگار کشیدن را کاهش بدهند و در نهایت ترک کنند. ممنوعیتها محدود کردن مراکز مصرف و افزایش قیمتها از راهکارهای دولتها هستند که البته تاثیر اندکی دارند. پویشهای سلامتی و آموزشی نیز از راههای دیگر هستند. اشخاص درگیر، همه روش ها را امتحان میکنند؛ از چسبهای نیکوتیندار و آدامس گرفته تا رواندرمانی و هیپنوتیسم، و در نهایت اراده و عزم راسخ. از آنجا که عوامل مختلف بصری، بویایی، فیزیولوژیکی و اجتماعی محرک سیگار کشیدن هستند، بسیاری رهاکردن این عادت را غیرممکن میدانند. |
شخصیت اعتیادآور: باور اولیه بر این بود که وجود گذشتهای خاص یا ضعف شخصیت افراد، آنها را مستعد اعتیاد میکند؛ گر چه این باور مؤثر نبوده است. برخی از روانپزشکان، اعتیاد را نتیجه ی بیماریهای ذهنی مثل افسردگی یا ” شخصیت جامعه ستیز” میدانند. این باور وجود دارد که افراد خطرپذیر یا بیمار ذهنی، مستعد اتکاءبه مواد مخدر هستند. احتمال اینکه این افراد هرگونه پیامد منفی را تجربه کنند و نادیده بگیرند یا کم اهمیت تلقی کنند، بیشتر است. روانپزشکان همچنین به این موضوع اشاره میکنند که معتادان و افراد وابسته به مواد مخدر چگونه از آنها برای جبران ضعفهای خود استفاده میکنند. مواد مخدر برای از بین بردن احساسات، کاهش احساسات دردناک یا درگیری درونی استفاده میشوند. همچنین ممکن است به جبران تنهایی یا ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران کمک کنند. مصرف کنندگان مواد مخدر این تصور را دارند که تنها زمانی میتوانند به خوبی صحبت و عمل کنند که تحتتأثیر این مواد هستند و در نتیجه ، برای داشتن عملکرد اجتماعی مناسب، به سوی مواد مخدر میروند.
آسیپ پذیری ژنتیکی:اعتیاد موروثی است. به همین دلیل، احتمال اعتیاد به الکل در فرزندان افراد الکلی، چهار برابر بیشتر از فرزندان افراد غیرالکلی است. مطالعات بر دوقلوها به وضوح نشان میدهد که سؤءمصرف مواد، عوامل تعیین کنندهی ژنتیکی دارد. احتمالاً عوامل ژنتیکی پیچیده سبب واکنش زیستشناختی خاص فرد (انتقال دهندههای عصبی) به مواد مخدر میشوند. بنابراین، افراد به وسیله موادمخدر نوعی ناتوازنی بیوشیمیایی را که در مغز به ارث برده اند، تصحیح میکنند.
نظریه فرایند مخالف:براساس این نظریه، سیستمها با پاسخی در جهت عکس پاسخهای اولیه، با محرک سازگار میشوند. اشتیاق و در ادامهی میل شدید به چیزی که قبل از تجربهی مصرف ماده مخدر وجود نداشته است، با قرارگرفتن در معرض آن، افزایش مییابد. چند پدیده با اعتیاد و وابستگی در ارتباط است. اولین آنها: لذت عاطفی؛ حالتی از سرخوشی جسمانی و عاطفی که پس از مصرف ایجاد میشود و میتواند آرامش، رهایی از تنش یا احساس انرژی ناگهانی باشد. پس از آن، تحمل عاطفی است که عبارت است از نیاز شخص به مقدار بیشتر و بیشتر از ماده برای رسیدن به تأثیر یکسان. سومین پدیده، ترک عاطفی است که در صورت مصرف نکردن ماده مخدر رخ میدهد.
بنابراین مادهی مخدر سبب واکنشی در جهت عکس میشود که با تکرار آن، واکنش قویتر میشود. این تضاد عاطفی است. با مصرف بیشتر، واکنش غالب، منفی است. بنابراین فرد معتاد به مخدر نیاز دارد تا فقط به حالت عادی بازگردد و تقریباً از مصرف مخدر هیچ لذتی نمیبرد.
نظریه تقویت مثبت: مخدرها میتوانند موجب احساس خوبی در فرد و حتی سرخوشی شوند. در دهه ۱۹۶۰، روانشناسان به میمونها اجازه دادند تا به خود مورفین تزریق کنند و همهی نشانههای اعتیاد در آنها دیده شود. روانشناسان به شدت به مسیرهای پاداش مخدر در مغز علاقهمند هستند؛ به ویژه اینکه نواحی مغزی و انتقال دهندههای عصبی شرکتکننده در “پاداشهای طبیعی” مثل غذا و مقاربت را در مقایسه با محرکهای مصنوعی مثل مخدرها و تحریک الکتریکی مغز بررسی کنند. میدانیم داروهایی مثل کوکائین و آمفتامینها دوپامین سیناپسی را در ناحیه هسته آکومبنس مغز افزایش میدهند. بنابراین بسیاری از مخدرها به ما لذت بسیار بالا میدهند که سبب تمایل ما به تکرار مصرف میشود.
نظریه های یادگیری: مصرف مخدر و لذتهای مرتبط با آن، به شرایط، مناظر و صداهای بسیار ویژه مربوط میشوند. بنابراین اشخاص، مواد مختلف را از الکل گرفته تا آمفتامینها، با یادآورها یا سرنخ های بخصوص ارتباط میدهند. افراد را در شرایط خاص قرار دهید تا تمایل به مخدر پیدا کنند – به همین شکل میخانهها برای الکلیها یا بوی دود برای معتادان به نیکوتین آنها را به سوی خود جلب میکند. سرنخهایی که نشان دهند رسیدن مخدر نزدیک است، میتوانند تمایلات شدیدی را سبب شوند که باید برآورده شوند. از جهات مختلف، میتوان گفت این همان نظریه سنتی رفتارگرایی و شرطی شدن است.
معیار روانپزشکی برای وابستگی به مخدر هر الگوی ناهنجاری از مصرف ماده که منجر به آسیب یا رنج شود، میتواند بسیاری از نشانههای زیر را داشته باشد و در هر زمان از یک دوره ۱۲ ماهه رخ دهد. ۱٫ تحمل، به این معنا که برای رسیدن به نتیجهی موردنظر یا سرخوشی مقدار ماده را به مقدار بسیار زیادی افزایش داد و(یا) در صورت مصرف مداوم، مقدار یکسان ماده، اثر بسیار کمتر میشود. ۲٫ سندرم ترک اعتیاد برای ماده ی مشخص یا هنگامی که مادهی یکسان (یا مشابه) برای حذف یا تسکین علائم ترک مصرف میشود. ۳٫ ماده به مدت طولانیتر یا به مقدار بیشتری نسبت به مدت و مقداری که مدنظر بوده است، مصرف میشود. ۴٫ تمایل یا تلاشهای ناموفق مداوم برای کاهش یا کنترل مصرف ماده. ۵٫ زمان زیادی صرف فعالیتهایی میشود که برای به دست آوردن ماده یا بهبود یافتن از آثار آن لازم است. ۶٫ به خاطر مصرف ماده، فعالیتهای مهم اجتماعی، خانوادگی، کاری یا اوقات فراغت رها یا کم تر شدهاند. ۷٫ با وجود آگاهی از مشکل روحی یا جسمی مزمن یا راجعه که به خاطر ماده ایجاد یا تشدید شده، مصرف ماده ادامه یابد. |
خلاصه مبحث-ذهن، هم موجب اعتیاد میشود و هم درمانش میکند.: جدول زمانی
سان فرانسیسکو تریاک را ممنوع میکند. ممنوعیت در ایالات متحده امریکا. تأسیس پایگاه “الکلیهای گمنام”. خردهفرهنگها از داروهای فعالکننده روان دفاع میکنند. ممنوعیتهای گسترده استعمال دخانیات در اماکن عمومی. |
۱۸۷۵
۱۹۱۹-۳۳ ۱۹۳۵ دهه ۱۹۶۰ دهه ۲۰۰۰ |
مترجم:محمد مهدی رضاییفر
———————————-
برای مشاهده قسمت های قبلی این مقاله به لینک های زیر مراجعه نمایید:
برای مطالعه مطالب مشابه عضو کانال اخبار آموزشی مترجمان کانون شوید:
https://t.me/MotarjemaneGhalamchi
———————————-
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.