۱ – به فرزندتان حق انتخاب بدهید
به گزارش سلامت نیوز، خراسان نوشت: شاید اگر از فرزندمان بپرسیم تمام شیرش را میخورد یا نصفش را یا مثلا اینکه نیمرو را سفت ترجیح میدهد یا شل، خیلی بیمعنی بهنظر برسد. ولی همین دادن حق انتخاب به کودک، برای او فرصتی است تا کنترل داشتن بر زندگی را تجربه کند. بهعلاوه این روش، مشکل لجبازیهای کودکانه را -وقتی بچهها بدقلق میشوند و از انجام سادهترین کارها سر باز میزنند- حل میکند؛ برای مثال بهجای این جمله «برو توی تختخوابت بخواب، همین حالا»، میتوانیم بگوییم: «دیگه موقع خوابه. میخوای الان بخوابی یا بری کمی توی تختت بازی کنی و بعد که خوابت اومد من رو صدا کنی؟».
۲ – به مشکلات فرزندتان توجه کنید
پیشترها تصور میکردیم اگر به فرزندمان بگوییم انجام دادن فلان کار برایش خیلی آسان است، او را تشویق کردهایم. اما الان میدانیم بهجای گفتن «سعی خودت رو بکن، این کار خیلی آسونه» بهتر است بگوییم: «کار مشکلی بهنظر میرسه. با اینحال میتونی سعی خودت رو بکنی». این جمله دوم، پیام متفاوتی برای کودک دارد؛ اگر در انجام آن کار موفق شود، احساس غرور میکند چون کار مهم و مشکلی انجام دادهاست؛ اگر هم موفق نشود، دستکم از خودش راضی خواهدبود که کار مشکلی را تجربه کردهاست.
۳- بهجای دخالت مستقیم، توصیه کنید
بعضی از والدین ادعا میکنند اگر گوشهای بایستند و فرزندشان را با مشکلی دستبه گریبان ببینند، نشانه بیتفاوتی آنهاست. شما میتوانید بهجای پذیرش مسئولیت فرزندتان، اطلاعات مفیدی در اختیار او قرار بدهید؛ برای مثال «بعضی وقتها بهتر است برای پوشیدن کفش از پاشنهکش استفاده کنیم» یا «بعضی وقتها بهتر است برای بالاکشیدن زیپ لباس، قسمت پایین زیپ را نگه داریم و بعد آن را بالا بکشیم». این توصیههای ساده در عین کارساز بودن، احساس بیلیاقتی و ناتوانی را هم از کودک دور میکند.
۴- برای پاسخ دادن به سوالات عجله نکنید
بچهها در مسیر رشد و تکامل، کنجکاوانه و بهطور مداوم سوال میکنند. والدین هم بهطورمعمول سعی میکنند برای سوالات فرزندشان پاسخهای فوری و صحیح پیدا کنند. دادن پاسخهای فوری به کودکان مثل این است که ما فعالیتهای ذهنی آنها را برایشان انجام بدهیم. بهجای اینکار میتوانیم سوالات کودکان را برای بررسی بیشتر به خودشان برگردانیم با سوالاتی مثل «تو در اینباره چی فکر میکنی؟»، «سوال جالبیه، نظر خودت چیه؟» و مانند اینها.
۵- فرزندتان را به استفاده از منابع خارج از خانه تشویق کنید
یکی از راههای کم کردن وابستگیهای کودک به خانواده، فهماندن این موضوع است که در خارج از محیط خانواده، جامعه بزرگی وجود دارد که میتوان از کمکهای آن استفاده کرد؛ برای مثال یک فروشنده کفش میتواند تأثیر استفاده زیاد از کفشهای ناراحتِ مجلسی را برای فرزندتان توضیح بدهد یا یک دندانپزشک میتواند برای فرزندتان درباره پیامدهای مسواک نزدن، بگوید. فایده رجوع به این منابع خارجی، درگیر شدن مستقیم کودک و دریافت اطلاعات بهعنوان فردی مستقل است.
۶- در مسائل خصوصی فرزندتان دخالت نکنید
از دایم کنار زدن موهای فرزندتان از جلوی چشمش، از مرتب کردن لباس و صاف کردن یقهاش و رفتارهای وسواسگونه این چنینی بهطور جدی پرهیز کنید. لباسها و اسباببازیهای فرزندتان را جابهجا نکنید، بدون اجازهشان آنها را دور نیندازید و به کسی هدیهشان ندهید حتی اگر غیرقابل استفاده شدهباشند. وقتی جمله هایی مانند این را از فرزندتان میشنوید؛ «بس کن! دست از سرم بردار!» پیش از اینکه به احتمال گستاخ شدن او فکر کنید، احتمال دخالت بیش از حد خودتان در کارهای فرزندتان را بررسی کنید.
۷- حضور کودکتان را نادیده نگیرید
وقتی کودکتان حضور دارد، درباره او با دیگران صحبت نکنید؛ «دختر من کمی خجالتیه»، «ترجیح میده کنار بزرگ ترها باشه تا توی جمع بچهها» و… . وقتی فرزندتان درباره خودش چنین جمله هایی میشنود، خود را مثل شیئی متعلق به والدینش احساس میکند. همچنین وقتی سوالی از فرزندتان پرسیده میشود، اجازه بدهید خودش پاسخ بدهد. حتی وقتی سوالی درباره اوست ولی نه مشخصا خطاب به او. برای مثال وقتی دوستی از شما میپرسد: «علی مدرسه رو دوست داره؟»، به فرزندتان بگویید: «نظرت رو درباره مدرسه به ایشون بگو».
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.